Sunday, February 27, 2011

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی ...


«هوش و استعداد ایرانی زبانزد خاص و عام است. متخصصین ایرانی در بهترین موسسات پژوهشی دنیا در حساس ترین پست ها مشغول به کارند و منشا پیشرفت های قابل توجهی بوده و هستند.» 
سخنان بالا و جملاتی از این دست خیلی آشنا به نظر می رسد. بارها و بارها از عوام گرفته تا نخبگان علمی و فرهنگی مان در تریبون های مختلف از رسانه های عمومی گرفته تا محفل های خصوصی و به گونه های مختلف (رسمی و غیر رسمی) آنها را به زبان رانده اند. همه مان از گوشه و کنار شنیده ایم و دیده ایم که می گویند ایرانی هایی که بنده و جنابعالی باشیم در هوش و استعداد گوی سبقت را از عالم و آدم ربوده ایم و چه نابغه هایی که نیستیم. محدثین هم بیکار ننشسته اند و بر این قضیه صحه ی روایی نهاده اند که بروید و حالش را ببرید که در روایات آمده است که دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت (منبع: اسکناس پنج هزار تومانی، نه ... این ورش نه، آها پشتش) و خلاصه اینکه ما خیلی کارمان درست است، فقط کسی نیست قدر ما را بداند و حیف ما که داریم همین جور الکی به هدر می رویم!
بر اساس منطق فوق عرب ها (سوسمار خور های سابق) فقط دارند نفت می فروشند و از خجالت شکم و زیر شکمشان در می آیند و اصلن هم به فکر دانشگاه ها و موسسات آموزشی و نسل آینده شان نیستند. برای نمونه می توانید سری به دانشگاه های عربستان و قطر و امارات بزنید و ببینید که همه ی کار و زندگی شان را ول کرده اند و فقط دارند تلاش می کنند که دانشمندان و علمای ما را بدزدند و بگویند که آنها عرب بوده اند و یا سبیل نشنال جیوگرافیک را چرب کنند که اسم خلیج همیشه پارس را جعل کنند. اسپانیایی ها هم که به جز گاوبازی و عشق و حال کار دیگری بلد نیستند. امریکایی ها هم که فقط دنبال هفت تیر کشی و خبرهای زرد هالیوودی اند. دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی شان هم همان طور که قبلن گفته شد اگر ایرانی ها نباشند همه شان لنگ می ماند. هندی ها هم که گرسنگی و فقر و ازدیاد جمعیت امانشان نمی دهد که حتا «زیست» کنند چه برسد به «زندگی» و خلاقیت و از این صحبت ها. می ماند ژاپن و چین و کره و بقیه ی کشورهای با سر و سامان تر که آنها هم به خاطر آن است که کمی (تاکید می کنم فقط کمی!) بیشتر از بقیه کار می کنند و نخبه هایشان معمولی هایشان را مدیریت می کنند، وگر نه خودشان هم می دانند که هوش و استعداد مردم متوسط شان در مقایسه با مال ما مثل شلغم پخته است در برابر ساندویچ مغز!
کی می خواهیم سر از این خمار مستی بر داریم خدا می داند. به قول آن هنرمند بزرگ مرحوم علی حاتمی در «سوته دلان»:
... سال سرهنگیت بود امسال
بعد از اون تودهنی که خوردیم هر دو
طب رو رها کردم
شدم شاگرد مرحوم پدرم دواچی
اما تو این دواخونه هیچ مُسکنی نبود برام
الا دوای اون طبیب ارمنی؛ زکاووس* عرق فروش
شبانه روزی اش کردیم؛ خاکه رو خاکه که مستیم از گُل نیفته ...
نقل:محمد کاتوزیان

No comments: