Friday, April 15, 2011

این وبلاگ رو چه کسانی می خونن؟!


وقتی آدم می آد پای وبلاگش که یه چیزی بنویسه، خیلی وقت ها برای مخاطب عام می نویسه، صحبت از انگیزه های وبلاگ نویسی را می گذارم برای فرصت دیگری، اما چیزی که برام جالبه و خواهی نخواهی موقع نوشتن آدم رو به فکر می اندازه اینه که اینجا رو چه کسانی می خونن:

یه بخش قابل توجه، کسانی هستند که در جستجوگر گوگل کلمات یا عبارت هایی رو جستجو کرده ن و به اینجا وارد شده ن، کاملاً تصادفی. اما نه، همیشه هم تصادفی نیست، خیلی وقت ها وقتی کلماتی که بر حسب اون وارد شدن رو مرور می کنم، به اسم خودم بر می خورم(mehdikhan) و (mehdinevesht)، یعنی هدف شون همین بوده که سر از اینجا دربیاورند مرسی! :) و گاهی هم خیلی خوب است که این اتفاق 
می افتد!
یه وبلاگ هم در در blogfa پیدا شده با مشخصات اسمی وبلاگ من که هنوز پست و مطلبی نداره، ولی نمی تونم این شباهت رو امری تصادفی قلمداد کنم و هنو نمی دونم قصد اون شخص از این کار چیه؟

یه بخش عمده هم کسانی هستند که به هر حال سابقه آشنایی با این وبلاگ را دارند، مثلاً کسانی که این آدرس در فهرست لینک هاشون ثبت شده، بنابر این می دونن کجا دارن می آن و برای چی. اون وقت این "برای چی" یه وقت هایی خیلی جالب می شه. افرادی هستند که می آن از اخبار روزمره یا یادداشت هایی که حاوی پیامی هست که شاید مفید باشه، شعری که شاید احساس برانگیز باشه، فیلمی که شاید دیدنی باشه، کتاب جدیدی که منتشر شده، پدیده های زندگی شهری، عشق و شادی و دوستی، یا مخاطرات و هشدارها، یا مباحث اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و غیره مطلع بشن. بعضی ها هم هستند که برا ی این که از حال من خبردار بشن میان اینجا سر می زنن، حالا این دسته ممکنه از دوستان من باشن که خب مثل هممون فرصت شون برای سلام و احوالپرسی و تماس تلفنی و دیدار و غیره کمه بنابر این به یه نیم نگاهی به اینجا و گاهی هم به گذاشتن کامنتی یا ارسال پیام ایمیلی که حکایت از حضورشون داشته ، و یادآوری "دوستی" شون، اکتفا می کنن، برخی هم هستن که دوست یا آشنا یا برای من ناآشنا هستند، میان می خونن اما به خود من نمی گن اومدیم و خوندیم، گاهی به این دلیل که اصلاً نمی خوان من بدونم که اومدن و من رو خوندن و از من خبر گرفتن، و هرگز هم- بنا به انواع و اقسام ملاحظات - به من نخواهند گفت، برخی هم هستند که مدتی اینجا رو می خونن، وقتی پاش بیافته به خودم هم می گن که ما اینجا رو می خونیم، بعضی هم هستن که من از طریق دوستان مشترکی می شنوم که اینجا رو می خونن حتی اگر اثری از آثار این خوندن شون مستقیماً به من نرسه، و در آخر، کسانی هم هستند که می آن اینجا رو می خونن اما با بغض می خونن، با کینه، و با دشمنی. به این دسته ی آخر هست که می خوام بگم دیگه نیایین اینجا رو بخونین. اینجا جای اغیار نیست! یه کم تند رفتم؟! اشکالی نداره، این رو به خاطر خودشون می گم. می خوام زیاد اذیت نشن چون وقتی اذیت می شن مستقیم و غیر مستقیم آزار می رسونن... می بینین یه وبلاگ نویسیِ به ظاهر ساده و صمیمی چه ابعاد و پیچیدگی هایی می تونه پیدا کنه؟! تازه من زیاد قضایا رو باز نکردم، بقیه قضایا را خودتون از لابلای خطوط بخونین :)

سلامت باشین، سلامتی نعمته!

No comments: