Monday, April 11, 2011

آلبرت اشپیر

اشپیر و هیتلر در حال بررسی طراحی معماری
وقتی تاریخ می خوانی احساس می کنی زمان حال هیچ چیز جدیدی ندارد. مشابه همه آدمها و شخصیتهایش حداقل یکبار در تاریخ بوده اند.  و همیشه کسانی بوده اند که چون خود را برتر از دنیای پیرامونشان می دانسته اند باور داشتند که نقشی در اتفاقات آن ندارند.

یکی از شخصیتهای جالب توجه در تاریخ رایش سوم آلبرت اشپیر، معمار و دوست شخصی هیتلر، هست.اشپیر در دوران جنگ جهانی دوم وزیر تسلیحات آلمان می شود و بخاطر همین در دادگاه جنایات جنگی نورمبرگ محاکمه می شود.  اما در سالهای قبل از جنگ اشپیر بیشتر بعنوان معمار و دوست شخصی هیتلر شناخته می شد. عنوان رسمیش بازرس کل ساختمانهای دولتی رایش بود ولی مسوولیت واقعیش ساختن پایتخت رویایی آدولف هیتلر بود که قرار بود جای پاریس را بعنوان پایتخت فرهنگی اروپا بگیرد.  در تاریخ ثبت شده است. در دادگاه نورمبرگ اشپیر به قضاتش گفت گمان می کنم اگر هیتلر می توانست دوستی داشته باشد آن دوست من بودم.

 نکته جالب درباره این آدم چیست؟ اشپیر بعنوان وزیر تسلیحات و عضو حلقه دوستان هیتلر در ردیف کسانی مثل گورینگ  و گوبلز بود. با اینحال در دادگاه مسوولیت خود را در جنایات جنگی پذیرفت ولی اعلام  کرد که از نسل کشیها و اردوگاههای مرگ بی خبر بوده است. این پذیرفتن مسئولیت و در عین حال گواهی شاهدان باعث شد تا او به حبس و نه به اعدام با طناب دار محکوم شود.  شاهدان تایید کردند که اشپیر واقعا از نسل کشیها بی خبر بوده است و در ماههای آخر جنگ با سیاست زمین سوخته هیتلر مخالفت می کرده است. حتی گفته شد که اشپیر در اجرای این سیاست کارشکنی می کرده است و حتی یکبار کوشیده بود تا هیتلر را به قتل برساند. در این دفاع زیرکانه عنصر اصلی بی خبری بود. اشپیر طوری عمل کرده بود که گویی از سیاستهای هیتلر بی خبر بوده است. با این حال او دوست صمیمی دیکتاتور بود. او مسوولیت جمعی را پذیرفت ولی از زیر بار مسوولیت فردی شانه خالی کرد. دفاع او در سالهای بعد از جنگ به بهانه بسیاری از مردم آلمان تبدیل شد. آنها مسوولیت جمعی داشتند چون آن جنایات اتفاق افتاده بود اما مسوولیت فردی نداشتند چون یک دیکتاتور بدون اطلاع آنها دست به این جنایات زده بود.

در تمام سالهای حکومت هیتلر موقعیت اشپیر  به دوستیش با شخص پیشوا وابسته بود. او فردی تنها در حلقه معاونان و دستیاران هیتلر بود. به همین دلیل او خود را نه هم رده معتادی مانند گورینگ یا فرد هیستریکی مانند گوبلز  بلکه برتر از سایر رهبران نازی می دانست. هنرمند بودن او و اساس دوستیش با هیتلر باعث شده بود که اشپیر بتواند بخودش بقبولاند او مانند سایر رهبران نازی رایش سوم نیست.  او خود را اول یک هنرمند می دانست که تعلقی بدنیای مادی و دعواهای آن نداشت.


اما در دنیای واقعیت او وزیری بود که صدها کارگر اجباری بخاطر کندن تونل برای موشکهایی که می ساخت  جان باختند. معماری بود که نقشه هایش بهانه و تجسم پاکسازی نژادی برلین بود و  هنرمندی بود که شریک رویای ویرانگر ذهن یک دیوانه بود. در دنیای واقعیت او شریک جنایتها و رفیق جانیان بود. آن فاصله فقط در ذهن او وجود  داشت.  شاهکار هنری او خلق این خود فریبی بود.

No comments: