تحلیل هزینه فایده، روح آدمهای فیلم «جدایی نادر از سیمین» را تسخیر کرده است. آدمهایی از طبقات مختلف جامعه با هم درگیر میشوند. کارمند بانکی که مدرنتر است و فرزندش را به مدرسه میرساند و برای بچهاش معلم خصوصی میگیرد، «دروغ مصلحتی» میگوید. دروغ مصلحتی همان تحلیل هزینه فایده است! منافع بر هزینهها میچربد، پس باید دروغ گفت. همیشه باید در راستای منافع گام برداشت، قانون را دور زد و به قاضی و معلم و زن و فرزند و پدرت هم دروغ گفت؟ دروغ نه! باید منافع را بر هزینهها ترجیح داد. کیست که نخواهد با حداقل کردن هزینهها منافعش را حداکثر کند؟ ترمه که تا دیروز پدرش را تحت فشار میگذاشت که راستش را بگو و مدام بر وجدان پدرش تلنگر میزد، خودش هم تحت تأثیر تحلیل هزینه فایده پدرش، تحلیلگری قهارتر از پدرش میشود و هزینه فایده میکند. دروغ نمیگوید، تحلیل هزینه فایده میکند. عجب چیزی است این تحلیل هزینه فایده. هزینهها را با فواید مقایسه میکنی، بعد هم تصمیم میگیری راست بگویی یا دورغ. اصلا در این دنیای مدرن دیگر راست و دروغ و بحث از اخلاق جایی ندارد و شاید سخن گفتن از آنها چندان درست نباشد. به قول اصغر فرهادی اخلاق را باید دوباره تعریف کرد! اخلاق یعنی مقایسه منافع و هزینهها. بچهدار شوی یا نه؟ ازدواج کنی یا نه؟ طلاق بگیری یا نه؟ فرزندت را بعد از طلاق پیش خودت نگه داری یا نه؟ پدرت را چه کنی؟ آنچه را شنیدهای در هنگام نیاز بروز دهی یا ندهی؟ بلکه همهچیز تحت تأثیر منافع و هزینههاست.
صندوقدار بانکی میکوشد به دخترش بیاموزد که باید همهجا پولت را پسبگیری، در پمپ بنزین، در تقابل با کارگر منزل، در تقابل با قانون، در تقابل با وجدان. اگر یادت رفت که پولی را از جایی برداشتهای بهتر است اولین فرد کمتوانی را که دیدی، دزدی پول را گردنش بیاندازی؟ راضیه، زنی مذهبی که او هم هزینه فایده میکند، اما منافع مورد نظر او مالی نیست. سیمینی که برای گذر از پلهها حاضر است پول بپردازد. حجت باشی که به زنش میگوید تو دروغ بگو گردن من، پول را بگیریم و بدهیام را بپردازم. و در دادگاه ترمه باید باز هم هزینه فایده کند که کدام یک از نادر یا سیمین را برای زندگی انتخاب کند؟ گرچه پدر و مادر به گفته گری بکر، برنده نوبل اقتصاد، برای صاحبفرزندشدن تحلیل هزینه فایده میکنند، روزگاری هم فرزندان در مقام نادر یا ترمه، همین تحلیل را در مورد والدین خود انجام میدهند. گریزی نیست. دیگری ابزارهای تحلیل اخلاقی بهکار نمیآیند. بحث بر سر انتخاب یک رویکرد اخلاقی نیست! بحث بر سر تحلیل هزینه فایده است.
صندوقدار بانکی میکوشد به دخترش بیاموزد که باید همهجا پولت را پسبگیری، در پمپ بنزین، در تقابل با کارگر منزل، در تقابل با قانون، در تقابل با وجدان. اگر یادت رفت که پولی را از جایی برداشتهای بهتر است اولین فرد کمتوانی را که دیدی، دزدی پول را گردنش بیاندازی؟ راضیه، زنی مذهبی که او هم هزینه فایده میکند، اما منافع مورد نظر او مالی نیست. سیمینی که برای گذر از پلهها حاضر است پول بپردازد. حجت باشی که به زنش میگوید تو دروغ بگو گردن من، پول را بگیریم و بدهیام را بپردازم. و در دادگاه ترمه باید باز هم هزینه فایده کند که کدام یک از نادر یا سیمین را برای زندگی انتخاب کند؟ گرچه پدر و مادر به گفته گری بکر، برنده نوبل اقتصاد، برای صاحبفرزندشدن تحلیل هزینه فایده میکنند، روزگاری هم فرزندان در مقام نادر یا ترمه، همین تحلیل را در مورد والدین خود انجام میدهند. گریزی نیست. دیگری ابزارهای تحلیل اخلاقی بهکار نمیآیند. بحث بر سر انتخاب یک رویکرد اخلاقی نیست! بحث بر سر تحلیل هزینه فایده است.
2 comments:
سلام
پاراگراف آخر عجب تحلیل جالبی انجام دادید. تحلیل هزینه فایده فرزندان. عالی بود
سلام
به نظرم این گزاره کاملا صحیح است:
افراد در انجام تمامی امور خود از تحلیل هزینه- فایده پیروی می کنند.
هیچ نقضی هم برای این گزاره وجود ندارد
Post a Comment